جدول جو
جدول جو

معنی قلعه پرز - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه پرز
(قَ عَ ؟)
یکی از قلاع و استحکامات تنکابن که نزدیک سیاه ورز است. رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 47 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ)
از دههای تنکابن است. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 145)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ لَ)
دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه، واقع در 11هزارگزی شمال باختری نقده و در مسیر شوسۀ اشنویه به نقده. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 245 تن است. آب آن از رود گدارچای و محصول آن غلات، توتون، چغندر و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَعَ نُ رَ)
دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 72هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و 46هزارگزی شوسۀ ازنا به درود. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 245 تن است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ دُ)
دهی است از دهستان قیلاب بالا بخش الوار گرم سیری شهرستان خرم آباد، واقع در 17هزارگزی شمال حسینیه و 7هزارگزی خاور شوسۀ خرم آباد به اندیمشک موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن گرمسیری است. سکنۀ آن 320 تن است. آب آن از رود خانه تلارود و محصول آن غلات لبنیات، و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. و ساکنین از طایفۀ فیلاوند هستند و برای تعلیف احشام به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رَ شِ)
دهی است از دهستان شپیران بخش سلماس شهرستان خوی، واقع در 55هزارگزی جنوب باختری سلماس. موقع جغرافیایی آن دره و سردسیری است. سکنۀ آن 258 تن است. آب آن از چشمه و رود زولا و محصول آن غلات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد. در دو محل بفاصله یک هزار گز به نام قلعه رش بالا و پائین مشهور است. سکنۀ قلعه رش بالا 73 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ)
دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در9000گزی جنوب نکا. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتدل و مرطوب مالاریایی است. سکنۀ آن 810 تن است. آب آن از رود خانه نکا و محصول آن برنج، پنبه، غلات، حبوبات، کنجد، ابریشم و شغل اهالی زراعت وصنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و نخی است. سکنۀ آن در قراء اومال و بریجان برنج کاری مینماید. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کُ کُ)
دهی است جزء دهستان بهنام سوخته بخش ورامین شهرستان تهران، واقع در 8هزارگزی خاور ورامین و 2هزارگزی به پیشوا. این ده در تپه ماهور قرارگرفته و سردسیر است. سکنۀ آن 402 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، صیفی، چغندر قند، باغات میوه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ دُ)
دهی است از دهستان والانجرد شهرستان بروجرد، واقع در 2هزارگزی جنوب بروجرد و 2 هزارگزی جنوب شوسه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 217 تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ گُ زَ دَ رَ / رِ)
دهی است از دهستان بتوند بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 20هزارگزی شوسۀ مسجد سلیمان به اهواز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 80 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ مُ)
ده کوچکی است از دهستان چادگان بخش داران شهرستان فریدن، واقع در 54هزارگزی خاور داران. سکنۀ آن 17 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(هَُ مُ)
قلعه ای است میان قدس و کرک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ شِ کَ تَ / تِ)
دهی است از دهستان دولت خانه بخش حومه شهرستان قوچان، واقع در 28هزارگزی شمال خاوری قوچان و یکهزارگزی جنوب کشف رود. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 283 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ پَ)
این قلعه در یک فرسنگی جنوب قریۀ مریوت لارستان است. (جغرافیای غرب ایران ص 128)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رِ)
ده کوچکی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، واقع در 23هزارگزی جنوب فهلیان کنار رود خانه کنی. سکنۀ آن 50 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ پَسْ وَ)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 12هزارگزی جنوب الیگودرز کنار راه مالرو چشمه مروارید به ایوندی. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 70 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، پنبه و چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ تَ مِ)
دهی است از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری هرسم و جنوب خاوری شاه آباد. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 350 تن است. آب آن از چاه و محصول آن غلات، دیم، لبنیات وشغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. تابستان از هرسم اتومبیل میتوان برد. این دو در دو محل نزدیک به هم واقع شده و مزرعه ای به نام مله حصار جزء این آبادی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ دَ)
ده کوچکی است از دهستان قنقری پائین بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده، واقع در 33 هزارگزی جنوب باختر سوریان و 18 هزارگزی شوسۀاصفهان به شیراز. سکنۀ آن 45 تن است. این قریه را زرگاه نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
نام قلعه ای از لواء و استان طوس یا قهستان. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ دَ رِ)
ده مرکزی بخش از شهرستان ایلام، واقع در 5 هزارگزی جنوب مرکز شهرستان ایلام. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 320 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان بویراحمد گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، در 6هزارگزی شمال آرو به بهبهان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 125 تن است. آب آن از رود خانه خیرآباد و محصول آن غلات، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. صنایع دستی گلیم و جوال بافی است. راه مالرو دارد و ساکنین از طایفۀ بویراحمد گرمسیری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رَ)
دهی جزء دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، واقع در 44هزارگزی شمال باختری مرند و 10هزارگزی خط آهن جلفا به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 122 تن، آب آن از چشمه ومحصول آن غلات، حبوبات، پنبه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ)
از دههای کوهسار است در مازندران. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 172)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ)
دهی است از دهستان جلالوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در75هزارگزی جنوب کرمانشاهان و 8هزارگزی چنار مرکز دهستان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 40 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ سَ)
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز، واقع در 10 هزارگزی شمال باختری دهدز و کنار راه مالرو دره شور به مهراب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 56 تن است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ بَ)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 71هزارگزی جنوب خاوری فریمان و 10هزارگزی جنوب مالروعمومی فریمان به آق دربند. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل است. سکنۀ آن 117 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ لَ)
یکی از دههای ناحیۀآمل. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 174)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
قلعۀ بزرگ و محکمی است و بجنگ نتوان ستدن. هوای آن گرم است. رجوع به فارسنامۀ ابن بلخی چ کمبریج ص 159 شود
لغت نامه دهخدا
از مکان های تاریخی تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع میان دورود شهرستان ساری، از توابع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی